کلبه
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 15 مهر 1392برچسب:, توسط مسلم |

شب رفتن عزیزم هرگز از یادم نمیره **** واسه هرکسی که میگم قصه اشو اتیش میگیره

دل من ی دریا خون بود چشم تو ی دنیا تردید **** آخرین لحظه نگاهت غصه داشت باز خندید

شب رفتنت ی ماهی توی خشکی رفتو جون داد **** زلزله خیلی دلها رو اون شب از غصه تکون داد

غم ها اون شب شیشه های خونه رو زدن شکستن **** پا ب پام عکسهای نازت اومدن تا صبح نشستن

تو چرا از اینجا رفتی تو که مثل قصه هایی **** گله ام از چ چیزی باشه نه بدی نه بی وفایی

شب رفتنت نوشتی شدی قربونی تقدیر **** نقره ای اشکهای من شد دور گردنت ی زنجیر

شب تلخ رفتن تو گلدونامون اشکی بودن **** قعطی سپیدی ها بود همه انگار مشکی بودن

شب رفتنت که رفتی گفتی دیگه چاره ای نیس **** دیدم اون بالاها انگارعکس هیچ ستاره ای نیس

شب رفتن تو یاس ها ذلمو دلداری میدادن **** اونا عاشقن ولیکن تنها نیستن که زیادن

بارون اون شب دستشو از سر چشمام ور نمیداشت من **** تا میخواستم ببارم هر کسی میدید نمی ذاشت

سرنوشت ما ی میدون زندگی اما ی بازی **** پیش اسم ما نوشتن حقته باید ببازی

شب رفتنت همه خوندن واسه من لالایی **** یکی میگفت که غریبی یکی میگفت شاید بی وفایی

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.